زنان در شاهنامه/هفته نامه صبح اندیشه شماره 422/ تاریخ سی اردیبهشت 1402

ساخت وبلاگ

چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲ - 23:42 - صبح اندیشه -

زنان در شاهنامه

به نظر می‌رسد دست‌کم بیست و چهار زن در شاهنامه به نقش آفرینی می‌پردازند. این زنان عبارت‌اند از آرزو، آزاده، آزرمی‌دخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای.

از تهمینه تا سودابه: مهمترین زنان در شاهنامه فردوسی

برخلاف آثار عرفانی و عاشقانه ادبیات کلاسیک ایران، چون حافظ و سعدی و مولوی، در شاهنامه که اثری حماسی است، زن دارای نقشی تاریخی و عینی است. به نظر می‌رسد دست کم ۲۴ زن در شاهنامه به نقش آفرینی می‌پردازند. این زنان عبارتند از آرزو، آزاده، آزرمی‌دخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرنواز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای که در این مطلب با مهم ترین آن ها آشنا خواهیم شد.

ارنواز و شهرنواز

ارنواز و شهرنواز که از نزدیکان جمشید پادشاه اسطوره ای ایران زمین هستند، به همسری ضحاک درآمده بودند. پس از قیام کاوه آهنگر و پیروزی فریدون بر ضحاک، او این دو را به ازدواج خود درمی آورد. فریدون از شهرنواز صاحب دو پسر به نام های سلم و تور و از

ارنواز صاحب پسر دیگری به نام ایرج می شود. چون این فرزندان به سن رشد می رسند، فریدون تمامی قلمروی خود را میان آنان تقسیم می کند.

سلم و تور که به قلمروی ایرج یعنی ایران چشم دارند، برادر کوچکتر خود را به نامردی به قتل می رسانند. این

دو برادر بعدها به دست منوچهر فرزند ایرج و به تحریک فریدون کشته می شوند. برخی معتقدند که نام ایران برگرفته از نام ایرج است.

تهمینه

دختر پادشاه سمنگان و همسر رستم و مادر سهراب بود. در پس زمینه ازدواج تهمینه و رستم و برخی ازدواج های دیگر شاهنامه مساله بسیار مهمی وجود دارد. پیش از آن باید یادآوری کنیم که شاهنامه فردوسی در واقع برگرفته از خداینامه یا خودای نامک دوره ساسانیان است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه می شود.

هر چند شاهنامه فردوسی عینا همان خدای نامه نیست؛ اما به خوبی فرهنگ حاکم بر جامعه آن روز ایرانیان را نشان می دهد. فرهنگی که از آزادی دختران در انتخاب همسر سخن می گوید. رضایت زنان برای ازدواج از ارکان اصلی پیوند زناشویی است. از سوی دیگر می بینیم که هیچ مانعی برای ازدواج با مردان یا زنان خارج از قوم وملیت وجود ندارد. در واقع هدف ازدواج، پیوندی است از روی محبت و صمیمیت و تشکیل خانواده ای براساس دوستی و عشق که می تواند فرزندانی صالح و پرهیزگار پرورش دهد.

رودابه

رودابه دختر مهراب کابلی و سیندخت و همسر زال و مادر رستم، پهلوان بزرگ ایران است. رودابه از زنان پاکدامن و پرآوازه شاهنامه است. این زن نماد عشق به همسر و فرزند است. زال که به دلیل داشتن موی و بدن سپید هنگام تولد مورد بی مهری پدرش سام قرار می گیرد، به کوهستان انداخته می شود تا طعمه درندگان شود اما سیمرغ یا سَئنَ مرغ دانا، او را همچون فرزند خود می پروراند و نه تنها زال بلکه همسر و فرزند او را نیز در پناه و حمایت خود قرار می دهد. عشق رودابه به زال سپید موی و وفاداری او به همسرش داستانی دلکش و پراحساس است.

نکته مهمی که در داستان زندگی رودابه باید مورد توجه قرار گیرد این است که او اولین زن تاریخ است که از طریق عمل سزارین فرزند خود را به دنیا می آورد. (البته رومیان قرن ها بعد این نوع زایمان را به مادر سزار

امپراتور روم نسبت دادند) رودابه که رستم را باردار است، قادر به وضع حمل عادی فرزند خود نیست و چون در حال مرگ قرار می گیرد، سیمرغ به زال می آموزد که چگونه با شکافتن پهلوی همسرش، جان او و فرزندش را نجات دهد. با تولد رستم، زال با کشیدن پر سیمرغ به محل جراحات آن را التیام می دهد. این زن بنا بر روایت شاهنامه زمانی طولانی می زید ولی پس از مرگ رستم به حال دیوانگی می افتد و از آن پس راه تسلیم و جدایی را در پیش می گیرد.

چو بشنید رودابه این گفت و گوی
برافروخت، گلنارگون گشت روی

دلش گشت پر آتش از مهر زال
از او دور شد خورد و آرام و هال

که من عاشقی‌ام چو بحر دمان
از او بر شده موج بر آسمان

پر از مهر زال است روشن دلم
بخواب اندر اندیشه زو نگسلم

دل و جان و هوشم پر از مهر اوست
شب و روزم اندیشه چهر اوست

نه قیصر بخواهم نه خاقان چین
نه از تاجداران ایران زمین

چو خورشید تابنده شود ناپدید
در حجره بستند و گم شد کلید

سودابه

سودابه یا سودآوه دختر پادشاه هاماوران و همسر کیکاوس است. سودابه در شاهنامه نماد زنی است که اسیر کج اندیشی و وسوسه های اهریمن می شود. نقش سودابه در شاهنامه آن هنگام برجسته می شود که تبدیل به عامل اصلی در جاودانه شدن سیاوش می شود. نقشی که زلیخا در داستان یوسف بازی می کند و نقشی که ملکه چینی دا چی در داستان شاهزاده بو یی گائو ایفا می کند: بدنام کردن ناپسر و عبور پسر از آتش و مراسم سوگندو سربلند بیرون آمدن پسر از این آتش.

سیاوش هر چند از این آزمون با نیکنامی بیرون می آید؛ اما بدگمانی های اهریمنی پدر و دسیسه های نامادری، او را از وطن و خانه آواره کرده و موجبات مرگی جانسوز را در تنهایی برای او رقم می زند. اهریمن به خواسته خود رسیده؛ ولی پیروزی اهریمن دیری نمی پاید و رستم به خونخواهی سیاوش، سودابه را با شمشیر به دو نیم می کند. سودابه در شاهنامه نماد زنی اغواگر است که نه تنها خودش بلکه تمامی خانواده را به ورطه نابودی می کشاند.

گردآفرید

گردآفرید در شاهنامه دختر جنگاور گژدَهَم از پهلوانان دژ سپید است که در زمان لشکرکشی سهراب به ایران در لباس مردانه به جنگ با سهراب رفت. در میان نبرد چون سهراب به زن بودن او آگاه شد، گردآفرید تدبیری کرد و توانست با اندیشه از دست سهراب برهد. گردآفرید نماینده همان زنان دلیر و جنگاور ایرانی است که نمونه آنان را در سپاهیان هخامنشی و اشکانی و حتی ساسانی می بینیم.

او به عنوان یک زن چند صفت برجسته را همزمان به نمایش می گذارد. او پاکدامن است و اسیر وسوسه نمی شود. از سوی دیگر او دلاوری و شجاعت و بی باکی و وقار یک سردار بزرگ را دارد. همچنین او با تدبیر و با خرد است. عقل او بر احساسش غلبه دارد. داستان او در شاهنامه باز هم بازتابی است از آزادگی زنان در جامعه ایران باستان.

در شاهنامه درباره بانوی جنگاور ایرانی «گردآفرید» در جنگ با «سهراب» چنین می‌خوانیم:

کجا نام او بود گردآفرید

که چون او به جنگ اندرون کس ندید

بپوشید درع سواران جنگ

نبود اندر آن کار جای درنگ

نهان کرد گیسو بزیر زره

بزد بر سر ترگ رومی گره

فرود آمد از دژ بکردار شیر

کمر بر میان باد پای بزیر

به پیش سپاه اندر آمد چون گرد

چو رعد خروشان یکی ویله کرد

که گردان کدامند و جنگ آوران

دلیران و کار آزموده سران

که بر من یکی آزمونرا به جنگ

بگردد بسان دلاور نهنگ

ز جنگ آوران لشکر سرفراز

مر او را نیامد یکی پیش باز

همای چهرآزاد

همای دختر بهمن پسر اسفندیار و معروف به چهرآزاد است. در کتب باستانی از او به عنوان هفتمین پادشاه سلسله کیانیان یاد شده است . در بندهش آمده است که همای بعد از بهمن مدت 30 سال پادشاهی کرد و داراب پسرش را ولیعهد خود کرد. او را سازنده شهر جزفادقان یا گلپایگان می دانند.

حمزه اصفهانی نیز نوشته است که خمیهن شهری بود زیبا و شگفت آمیز در راستای تیمره در اصفهان که همای چهرآزاد دختر بهمن آن را ساخت و اسکندر آن را ویران کرد.

هفته نامه صبح سده...
ما را در سایت هفته نامه صبح سده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sobhesedeh4 بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 20:04